مداحی





روضه خشکی چشم پشیمان مرا دریابید

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۱ ب.ظ

 

خشکی چشم پشیمان مرا دریابید

به غباری سر مژگان مرا دریابید

من اویسم ز قرنْ آمدم آقایم نیست

چشمهای تر حیران مرا دریابید

کاش می دیدم و با گریه کنان می گفتم

حال آقای پریشان مرا دریابید

می زنم سینه به پای غمتان تا یک روز

سینه­ی خسته­ی سوزان مرا دریابید

مُنتهای آرزوی ماست

کاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت

کاش در کرب و بلا جان مرا دریابید

قاطی ناله ها،  خوشبحال اون کسی که گوشش محرم صدای حضرات میشه، چشمش محرم میشه

گریه­ی مادر تو می رسد از روضه ­ی ما

دست ها،  چاک گریبان مرا دریابید

صدای گریه مادر میاد چی میگه؟

مادرت باز به سر می زند و می گوید

پسر تشنه و عریان مرا دریابید

آقا...کجا می خوام ببرمت؟

عمه ­ی کوچک تو داشت به زینب می گفت

زخم های لب مهمان مرا دریابید…….

دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند

چشمه­ی چشم مرا از گریه دریا کرده اند

امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند

سخت بابا به غرور دخترت بر خورده است

با من از بس مردم بی خیر بد تا کرده اند

کوچه گردی،  ریسمان،  نان تصدق،  کعب نی

 خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند

هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند

با لگد،  کاری که با پهلوی زهراکرده اند

ای بابا، ای بابا، معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها، از امام زمان(عج)،  این روضه ها رو اگه کم بذاریم،  کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا

صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشت دست

کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد،  وقتی گریه میکردم

هق هقم را از سر لج سخت دعوا کرده اند

آه،  دندان های من یک در میان افتاده اند

یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری، اگه محکم بخوری، دندانهای آدم بزرگم میریزه ، این بچه دندوناش شیریه، نه یه بار، نه دو بار، هر موقع گفتم بابا، هی زدند، هی زدند

آه،  دندان های من یک در میان افتاده اند

بی هوا تا آستین غیظ بالا کرده اند

تا به حد مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند

از سر نو از خدا مرگم تمنا کرده اند

فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند، میگفتند خدا مرگت بده، چقدر مارو به زحمت میندازی، هی از رو ناقه می اُفتی......دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه، دختر وقتی باباش داره میآد،  هی میره زود التماس مادر میکنه ،  مادر بیا موهام رو مرتب کن، بابا داره میآد، میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا

ریشه ریشه فرش سرخ گیسوانم ریخته

می دونی چرا؟

بر سرم با پا یهودی ها تقلا کرده اند

شامیان ناز یتیمانه نمی دانند چیست!

غیر اخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟

دخترت را زجر کش کردند هرزه چشم ها

غربتم را سنگ و خاکستر تسلی­ا کرده اند

خوب شد بابا عمو با ما نیامد توی کاخ

تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند


بابا خیلی بهم بر خورده، بابا غرورم رو له کردند، تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد،  دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت، بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم

خوب شد بابا عمو با ما نیامد توی کاخ

تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند

مهربان من رفیق تازه پیدا کرده ای

خیزرانها بر لب تو جشن بر پا کرده اند

این همه روضه شنیدیم و خوندیم، اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم، باورش سخت بود
زیور آلات حرم بازیچه های دختران

چند سر اسباب بازی پسرها کرده اند
سرت روی نیزه انگار تکون خورده

رو لب و دندون تو خیزران خورده

زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند

روی نی سرت رو جا به جا می کردند

بابایی حسینم، بابایی حسینم

بعد تو ماها رو به اسیری بردند

بابا گوش تو بگیر

دست شمر و زجر و حرمله سپردند

نمیدونی درد این کبودی ها رو

طعم رد شدن از تو یهودی ها رو

بابایی حسینم، بابایی حسینم

حالا که بابا جون مرهمی ندارم

زخمات و میبندم با لباس پاره ام

دیگه قصه ی زخم سرم بمونه

سوختن لباس و معجرم بمونه

بابایی حسینم، بابایی حسینم

خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه، تا میومد راه بره، تاول های پاش مزاحم بود، هر کی میومد بغلش میکرد، میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم، همه حرف ها، درد و دل ها، کبودی ها، زخم هایی که داشت، اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد، نگاش افتاد به سر بابا، ای کاش فقط سر بریده بود، لب ها پاره،  صورت زخمی، محاسن سوخته،  همه حرف های خودش یادش رفت،  صدا زد منْ ذا الذی قطع و ریدیْک،  من ذا الذی خضبک بدمائک؟ منْ ذا الذی أیتمنی علی صغر سنی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله، هر کجا هستی بگو:حسین....گره تو کارته، شب باب الحاجات، می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین

حجم: 6.04 مگابایت                           دریافت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۱
علیرضا یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی